- خون آلود
- آغشته بخون لکه دار از خون
معنی خون آلود - جستجوی لغت در جدول جو
- خون آلود
- آغشته به خون
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آغشته بخون لکه دار از خون
خون آلوده بودن
اندوهناک محزون حزن آور: (چهره ای حزن آلود داشت)
غضبناک
آنکه مایل بخواب است یا خواب کامل نکرده و رخوتی مخصوص احساس میکند: (وقتی وارد اطاق شدم گیج و خواب آلود بود)
خشمناک، غضبناک، برآشفته
کسی یا چیزی که گرد و غبار بر آن نشسته باشد، اغشته به خاک
هوس آلوده
حزن آلود، محزون
انباشته از خون، برای مثال ز درد سیب دل نار گشت خون آکند / ز زخم نار رخ سیب گشت خون آلود (قطران - ۷۴)
Drowsy, Sleepy
сонный
schläfrig
сонливий
昏昏欲睡的 , 困倦的
sonolento
assonnato
somnoliento
somnolent
slaperig
ง่วง , ง่วง
mengantuk
نعسانٌ
नींद में , सोता हुआ
ישנוני , עייף
usingizi
ঘুমন্ত , নিদ্রিত
نیند میں
اشک آمیخته با خون، اشکی که از سوز دل و از اندوه بسیار فرو می ریزد، اشک خونین، اشک سرخ، اشک خونی، اشک حنایی، اشک گلگون، اشک جگرگون