جدول جو
جدول جو

معنی خون آلود - جستجوی لغت در جدول جو

خون آلود
آغشته به خون
تصویری از خون آلود
تصویر خون آلود
فرهنگ فارسی عمید
خون آلود
ملطخ به دم، (یادداشت مؤلف)، آغشته بخون، لکه دار از خون، (ناظم الاطباء)، مضرج، (منتهی الارب) :
مرا ز رفتن تو وز نهیب فرقت تو
دو چشم چشمۀ خون گشت و جامه خون آلود،
فرخی،
دید هرکز خواب غفلت دیرخیزی کرد زود
تیغ خون آلود بر بالین چو تیغ آفتاب،
سوزنی،
در شکر ریزند اشک خون که گردون را بصبح
همچو پسته سبز و خون آلود و خندان دیده اند،
خاقانی،
بر سر خاکش خجل بنشست چرخ
نیم رو خاکی و خون آلود و بس،
خاقانی،
در وداع شب همانا خون گریست
روی خون آلود از آن بنمود شب،
خاقانی،
دلهای خون آلود بین بر خاک راهت بوسه چین
من خاک آنرا هم همین بوس تمناداشته،
خاقانی،
غرقه ام در خون و خون چون خشک شد گردد سیاه
خود سیه پوشم که دیدی گر نه خون آلودمی،
خاقانی،
گلاب و مشک با عنبر برآمیخت
بر آن اندام خون آلود میریخت،
نظامی،
گفت ویحک چه کس توانی بود
اینچنین خاکسار و خون آلود،
نظامی،
شه بزندانیان چنین فرمود
کز دل دردناک خون آلود،
نظامی،
چون بدریای خون درآمد زود
جامه چون دیده کرد خون آلود،
نظامی،
باش تا فرداکه بینی روز داد و رستخیز
کز لحد با زخم خون آلود برخیزد دفین،
سعدی،
دل ضعیفم از آن کرد آه خون آلود
که در میانۀ خونابۀ جگر می گشت،
سعدی،
گل پیرهن دریدۀ خون آلود
از دست رخ تو بر سر چوب کند،
سعدی
لغت نامه دهخدا
خون آلود
آغشته بخون لکه دار از خون
تصویری از خون آلود
تصویر خون آلود
فرهنگ لغت هوشیار
خون آلود
آغشته به خون، خون آلوده، غرقه به خون، خونی، خونین
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خون آلود
خونین
دیکشنری اردو به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خون آگند
تصویر خون آگند
انباشته از خون، برای مثال ز درد سیب دل نار گشت خون آکند / ز زخم نار رخ سیب گشت خون آلود (قطران - ۷۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حزن آلود
تصویر حزن آلود
حزن آلود، محزون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خاک آلود
تصویر خاک آلود
کسی یا چیزی که گرد و غبار بر آن نشسته باشد، اغشته به خاک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خشم آلود
تصویر خشم آلود
خشمناک، غضبناک، برآشفته
فرهنگ فارسی عمید
(دَ / دِ)
آغشته بخون. لکه دار از خون. (ناظم الاطباء). خونین:
سر از البرز برزد قرص خورشید
چو خون آلوده دزدی سر ز مکمن.
منوچهری.
چون آدم سر گور باز کرد پسر را سرکوفته و روی خون آلوده دید رو بر روی وی نهاد. (قصص الانبیاء ص 27).
بده عناب چون سازی کمند زلف چین بر چین
مراعناب وار از روی خون آلوده چین خیزد.
خاقانی.
برآرم زین دل چون خان زنبور
چو زنبوران خون آلوده غوغا.
خاقانی.
مرد چو در گربه نگاه کرد دهان او خون آلوده دید. (سندبادنامه ص 152).
هر محلت که رفتی او را کودکان سنگ زدندی او گفتی ساقهای من باریک است سنگ کوچک اندازید تا پای من خون آلوده نشود تا از نماز بازنمانم که مرا غم نمازاست نه غم پای. (تذکره الاولیاء عطار)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
آغشتگی بخون. لکه دارشدگی از خون
لغت نامه دهخدا
(خوَیْ / خَیْ / خِیْ / خُیْ)
عرق آلود. خیس از عرق. عرقدار. خوی آلوده. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خواب آلود
تصویر خواب آلود
آنکه مایل بخواب است یا خواب کامل نکرده و رخوتی مخصوص احساس میکند: (وقتی وارد اطاق شدم گیج و خواب آلود بود)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هوس آلود
تصویر هوس آلود
هوس آلوده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشم آلود
تصویر خشم آلود
غضبناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خون آلودگی
تصویر خون آلودگی
خون آلوده بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خون آلوده
تصویر خون آلوده
آغشته بخون لکه دار از خون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حزن آلود
تصویر حزن آلود
اندوهناک محزون حزن آور: (چهره ای حزن آلود داشت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خواب آلود
تصویر خواب آلود
Drowsy, Sleepy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خواب آلود
تصویر خواب آلود
somnolent
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خواب آلود
تصویر خواب آلود
眠い
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خواب آلود
تصویر خواب آلود
ישנוני , עייף
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خواب آلود
تصویر خواب آلود
नींद में , सोता हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خواب آلود
تصویر خواب آلود
mengantuk
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خواب آلود
تصویر خواب آلود
ง่วง , ง่วง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خواب آلود
تصویر خواب آلود
slaperig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خواب آلود
تصویر خواب آلود
昏昏欲睡的 , 困倦的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خواب آلود
تصویر خواب آلود
somnoliento
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خواب آلود
تصویر خواب آلود
assonnato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خواب آلود
تصویر خواب آلود
sonolento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خواب آلود
تصویر خواب آلود
śpiący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خواب آلود
تصویر خواب آلود
сонливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خواب آلود
تصویر خواب آلود
schläfrig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خواب آلود
تصویر خواب آلود
сонный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خواب آلود
تصویر خواب آلود
졸린
دیکشنری فارسی به کره ای