جدول جو
جدول جو

معنی خون آلود - جستجوی لغت در جدول جو

خون آلود
آغشته بخون لکه دار از خون
تصویری از خون آلود
تصویر خون آلود
فرهنگ لغت هوشیار
خون آلود
آغشته به خون
تصویری از خون آلود
تصویر خون آلود
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خون آلوده
تصویر خون آلوده
آغشته بخون لکه دار از خون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خون آلودگی
تصویر خون آلودگی
خون آلوده بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حزن آلود
تصویر حزن آلود
اندوهناک محزون حزن آور: (چهره ای حزن آلود داشت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشم آلود
تصویر خشم آلود
غضبناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خواب آلود
تصویر خواب آلود
آنکه مایل بخواب است یا خواب کامل نکرده و رخوتی مخصوص احساس میکند: (وقتی وارد اطاق شدم گیج و خواب آلود بود)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشم آلود
تصویر خشم آلود
خشمناک، غضبناک، برآشفته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خاک آلود
تصویر خاک آلود
کسی یا چیزی که گرد و غبار بر آن نشسته باشد، اغشته به خاک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هوس آلود
تصویر هوس آلود
هوس آلوده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حزن آلود
تصویر حزن آلود
حزن آلود، محزون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خون آگند
تصویر خون آگند
انباشته از خون، برای مثال ز درد سیب دل نار گشت خون آکند / ز زخم نار رخ سیب گشت خون آلود (قطران - ۷۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خواب آلود
تصویر خواب آلود
Drowsy, Sleepy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
昏昏欲睡的 , 困倦的
دیکشنری فارسی به چینی
ง่วง , ง่วง
دیکشنری فارسی به تایلندی
नींद में , सोता हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
ישנוני , עייף
دیکشنری فارسی به عبری
ঘুমন্ত , নিদ্রিত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از اشک خون آلود
تصویر اشک خون آلود
اشک آمیخته با خون، اشکی که از سوز دل و از اندوه بسیار فرو می ریزد، اشک خونین، اشک سرخ، اشک خونی، اشک حنایی، اشک گلگون، اشک جگرگون
فرهنگ فارسی عمید